پسر عزیزم ، محمد سجادپسر عزیزم ، محمد سجاد، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره

محمد سجاد، موهبت الهی

5 روز در کنار مامان جون

1391/7/26 20:14
201 بازدید
اشتراک گذاری

محمد سجاد گلم سلام

چقدر خوب بود این چند روز کنار مامان جون. کلی انرژی گرفتم. مامان جون صبح جمعه رسیدن تهران و دیشب هم برگشتن جهرم. توی این پنج روز که 3 روزش رو خونه ما بودیم، تونستیم با مامان جون آشپزخونه و جاهای دیگه خونه رو مرتب کنبم و وسایل گل پسرم رو بذاریم سر جاشون. ممنون مامان جون.

آره پسر طلای مامان، فقط  یه مشکل کوچولو این وسط پیش اومد که یه ذره مامانی رو اذیت کرد و اون هم دندون درد شدید بود که منو مجبور کرد برای بار دوم در بارداری به دندونپزشکی مراجعه کنم. مشکل از دندون عقلم بود که پوسیده شده بود. من هم دوشنبه دل به دریا زدم و از دست این دندون پوسیده راحت شدم. ولی اونقدری که همیشه از کشیدن دندون عقل می ترسیدم درد نداشت. در واقع اصلا درد نداشت.

و این که بلاخره بعد از مدت ها، بلاخره در کلاس های بیمارستان چمران شرکت کردم که خیلی خوب بود. البته دو جلسه از کلاس ها برای هفته بعد مونده.

این روزها ذهن بابایی خیلی مشغوله. ولی با تمام توانش سعی می کنه که نگرانی هاش رو به من و شما منتقل نکنه. ببین چه بابایی خوبی داری محمد سجاد. قدر بابا رو بدون.

بدن درد و بی حالی های این روزها کلافم کرده. ولی دلم به لگدهای پرقدرتت گرمه که گاه و بیگاه نصیبم می کنی. الهی که مامان قربون قد و بالای پسرش بره.

خدایا همه نی نی ها رو سالم سالم بیار پیش مامان هاشون. (آ....مین)

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)