پسر عزیزم ، محمد سجادپسر عزیزم ، محمد سجاد، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

محمد سجاد، موهبت الهی

احمد منیر

1392/12/26 14:38
286 بازدید
اشتراک گذاری

 جذابتی که سفر با قطار برای من داره، آشنا شدن با هم کوپه ای هایی از فرهنگ های مختلف و فقط چند ساعت با هم بودنمونه.

موقع رفتن با دوتا از بچه های دانشگاه شریف با هم بودیم. یکی دانشجو و یکی فارغ التحصیل و مشغول کار. که چیزی که توی صحبت هاش برای من خیلی جلب نظر می کرد استفاده مکررش از کلمات لاتین بود.

اما در برگشت، با احمدمنیر 8 ماهه و مامان و باباش هم کوپه ای شدیم.  وقتی به خاطر موضوع مشترکمون با مامانش (بچه داری) وارد صحبت شدیم، فهمیدیم که هیچ کدوممون به راحتی زبون همدیگه رو نمی فهیمیم و با هر کلمه ای که از زبان یکیمون خارج می شد ، تعجب و گیجی بود که صورت اون یکی رو پر می کرد. 

به من می گفت وظیفه ات چیه؟ و من بعد از سه بار درخواست تکرار سوالش فهمیدم که شغلم رو می پرسه.

وقتی شغلش رو پرسیدم گفت معلمه و کیمیا درس میده.

 

از حرف زدن با هم صرف نظر کردیم. پدرش اما لحجه اش به معیار نزدیک تر بود. فهمیدیم اهل تربت جام و ساکن هرات (مرزی ترین شهر ایران در مرز افغانستان) هستند.

این میزان تعهد به زبان فازسی در مرزهای شرقی و خصوصا همسایه شرقی مون افغانستان، شاید برای بعضی ها دست مایه طنز باشه ولی در اصل باید درسی باشه برای همه ما ، که هیچ چیز باعث فراموشی زبان زیبامون نشه. (علی الخصوص برای دستگاه دیپلماسیمون که زبان فارسی رو رها کرده و در دیدارهاش به زبان اجنبی صحبت می کنه)

پدرش وکیل بود وقتی اوضاع کارش رو پرسیدیم گفت راضیم و دلیلش این بود که در کارش مشکلات مردم رو حل می کرد.

  داشتم یه مقایسه می کردم.....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (8)

مامانی
26 اسفند 92 18:38
بله واقعا قطار خوبه
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
البته طیاره یه چیز دیگه ات ولی خب دیگه دیگه
مامان محمدمهدی
27 اسفند 92 8:54
خب پس حسابی به ذوقتون خورده که نتونستید صحبت کنید! بنظر من هم هیجان انگیز ترین قسمت قطار هم دوست شدن با بقیه و حرفیدنه البته یادم نمیاد آخرین باری رو که سوار قطار شدم.
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
نه خب . اتفاقا من خیلی خوابم میومد و اوشون هم به همچنین.
الهام(مامان اميرحسين)
27 اسفند 92 18:16
سلام عزيزم امیدوارم سال ۹۳ همون چیزایی براتون رقم بخوره که دوست دارید ... سال نو پيشاپيش مبارك ... ... ...
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
سلام سلام سلام. من هم با گذشت تقریبا بیت و اندی روز از عید، این عید سعید باستانی رو به شما تبریک میگم.
مامان خانمی
27 اسفند 92 21:09
سلام دوست جونم من اومدم تا سال نو رو پیشاپیش بهت تبریک بگم. ایشالله سال خوبی داشته باشی بوس
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
سلام از لطف شما ممنون. من هم برای شما سال خیلی خوبی رو آرزو می کنم
الهام (مامان امیرحسین)
28 اسفند 92 9:35
ببینم با بچه مسافرت با قطار سخت نیست؟؟؟ من که خیلی می ترسم کلا از مسافرت با قطار و ماشین که بخوام زمان زیادی امیرحسین رو توی یک حالت نگه دارم وحشت دارم راستی همه شریفی ها هم از کلمات لاتین استفاده نمی کنند، اون احتمالا مقتضی کارش بوده
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
ما که با قطار خیلی راحت بودیم . هر وقت خسته می شد می رفتیم یه چرخ میزدیم، آروم میشد. حضور احمدمنیر هم خیلی کارمون رو راحت تر کرده بود. شب هم که برای من و محمدسجاد اتاق خصوصی درست کردیم توی کوپه و راحت خوابیدیم. راستی ، راست میکید ، این فقط یه مثال بود. ولی متاسفانه من خیلی از این نمونه اطراف خودم توی دانشگاه می بینم.
علامه کوچولو
28 اسفند 92 16:52
سال و مال و فال و حال و اصل و نسل و بخت و تخت بادت اندر شهریاری برقرار و بر دوام سال خرم، فال نیکو، مال وافر، حال خوش، اصل ثابت، نسل باقی، تخت عالی، بخت رام ******** سال نو مبارک ********
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
سال نو مبارک با كلي و
مامان سجاد
5 فروردین 93 17:44
سلام خاله جون سال نو بر شما وآقا محمد سجاد وآقاتون مبارک باشه سال خوبی رو براتون آرزو مندم راستی زیارت قبول هزاران بوسه عیدی من به شما
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
سلام متشكرم مامان مهربون. سال جديد به شما هم مبارك باشه. هزار تا + هم عيدي ما به شما
مامان خانمی
21 فروردین 93 13:14
عزیز دلم مطلب جدید بزار دیگه اینقدر اومدم و بهت سر زدم دیدم بازم آخرین مطلبت احمد منیر هست خسته شدم خب چه خبر از محمدسجادما؟؟؟؟؟؟؟
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
سلام از محمدسجاد ما چه خبر؟ دیگه این روزا این مشغله فکری کمتر اجازه میده که وبلاگ نویسی کنم و از این بابت خیلی هم ناراحتم