تاتی - تاتی
سه چهار روزی می شه ، گل پسر خونه رو زیر پاش گذاشته. از این طرف به اون طرف .... بعدش از اون طرف به این طرف.
شب اول محرم بود. آماده شده بودیم بریم برای رفتن به مراسم. که دیدیم بله. آقا محمدسجاد عزمشو جزم کرده برای راه رفتن. تلاش های جدیش از اون موقع برای راه رفتن شروع شد . چند روز قبل این تلاش ها به ثمر نشست. اوایل اون قدر خوشحال بود که وقتی شروع می کرد به راه رفتن خودش خودشو تشویق می کرد و ما رو هم وادار می کرد که براش دست بزنیم. ما هم که از خودش خوشحالتر.
الان دیگه کمتر پیش میاد که چهاردست و پا بره.
شجاعتت رو در انجام این کار بزرگ تحسین می کنم پسرم. و قدرت خدارو هزاران بار بیشتر...
فتبارک الله احسن الخالقین.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی