خاطرات کودکی | ثبت خاطرات کودکانه | سوال و جواب بچه داری | مشاوره انتخاب اسم | کارتون و انیمیشن نی نی دیگر
صفحه نخست پروفایل نویسنده ورود به حساب کاربری ثبت خاطرات کودک سوال و جواب بچه داری مشاوره انتخاب اسم کارتون و انیمیشن تبلیغات در نی نی وبلاگ مشاهده وبلاگی دیگر
پسر عزیزم ، محمد سجادپسر عزیزم ، محمد سجاد، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

محمد سجاد، موهبت الهی

نی نی وبلاگ > این وبلاگ > پیدا کنید پرتقال فروش را

پیدا کنید پرتقال فروش را

1392/6/26 19:04
نویسنده : فاطمه - مامان محمدسجاد
254 بازدید
اشتراک گذاری

پسرم جالبیت یخچالو کشف کرده. حالا هروقت در یخچال رو باز می کنم با سرعت -طوری که صدای نفس هاش شنیده می شه- به سمت یخچال خیز بر میداره.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
محبت پسرانه محبت پسرانه چقدر سخته که چقدر سخته که دعوا دعوا speek english speek english

نظرات (10)

مامان فرحان
27 شهریور 92 21:39
سلام مامانی ماشاله چه پسر نازی خوشحال میشم با پسرم دوس بشن آخه تقریبا هم سن هستند


سلام به به . از آشناییتون خوشحالم. حتما میام پیشتون
فرشته
27 شهریور 92 22:34
پاهاش رووووووووووووو قربونش برم


منم دقیقا همین شکلی شدم:
مامان تسنیم
28 شهریور 92 11:10
چه عکس بامزه ای شده با اون پاهای فسقلی اش
راستی عکسها را برام ایمیل کردی؟


بله بله مشغول ارسالم
علامه كوچولو
30 شهریور 92 8:28
قربونش برم
محمد سجاد جان هرچي پيدا كردي با هم نصف نصف باشه؟


باشه خاله. ولی اون وقت چی به ما می رسه؟
مامان محمدمهدی
30 شهریور 92 13:48
سلام
جالبیت چیه اونوقت؟


سلام جالبیت دیگه. بر وزن فاعلیت از ریشه جلب. خب دیدن اون همه چیزای مختلف توی یخچال برای پسر ما جالبیت خاص خودشو داره دیگه
الهام مامان اوینا
4 مهر 92 11:37
عزیزم چه با حال .. واااااااااااااااااااااای با اینکه اوینا وقتی کوچکتر بود دعا می کردم زودتر بزرگ بشه و نیازمندی هاش کمتر .. ولی کلا با عکسایی که می گذاری دلتنگم میکنی برای اون روزا و لی این عکس یه حس دیگه ای را داشت برام واقعا دلتنگم کرد هر چند دردسر های اون موقع بی نهایت تر بود منتها دلتنگش شدم...


گذر زمان که واقعا چیز عجیبیه. آدم نمی دونه آرزو کنه سریعتر بگذره یا کندتر. این مطلب در مورد خود ما هم صدق می کرد. وقتی بچه بودیم دوست داشتیم بزرگ شیم و حالا آرزو داریم بچه باشیم. بدون فکر و دغدغه.
الهام (مامان امير حسين)
6 مهر 92 17:35
به به ميبينم پيشرفتاي خوشمزه اي كردين!!
آينده ي خوبي برات ميبينم عزيزم


برای من و وسایل خونمون چه آینده ای رو پیش بینی می کنید؟
فرشته
8 مهر 92 23:53
خصوصی
فرشته
8 مهر 92 23:55
رمزم را یادم رفت خصوصی بدم تاییدش نکنی


تازشم ما رمزتونو حفظیم. فقط نمی دونم چرا وب شما با سیستم من باز نمی شه + چند تا وب دیگه
خانومی
10 مهر 92 1:16
من فکر میکردم دختر منه که انقدر با ذوق حمله ور میشه به سمت یخچال الهی قربون این شیرین کاریهاشون برم من
خیلی خوردنین
بوسسسسسسسس


نه این عشق همگانیه انگار.