پسر عزیزم ، محمد سجادپسر عزیزم ، محمد سجاد، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره

محمد سجاد، موهبت الهی

نیشکر خونه ما

1391/12/20 14:51
341 بازدید
اشتراک گذاری

من و بابایی این روزها باید خیلی مواظب خودمون باشیم. آخه قند خونمون حسابی رفته بالا. نمی دونیم شیرینی های عید رو چی کار کنیم.

بلاخره با یه همچین پسر شیرین عسلی که ما توی خونه داریم، روزی یک گاز هم بسه تا قند خونمون به این حد برسه.

کلی شیرین شده و کلی هم خوردنی این پسر ما.

کارای جدید که فراووووون انجام می ده و دل ما رو قیجی ویجی می کنه.

این کارارو چند وقتیه شروع کردی به انجام دادنشون ولی من الان می نویسم:

پتوت رو که می ندازیم روت سریع می گیریش و می بریش توی دهنت.

موقع پوشک کردنت که باید کلی انرژی مصرف کنیم از بس که دست و پا می زنی و انگار می خوای پرواز کنی با حرکتای دستت.

وقتی باهات حرف می زنیم تو هم پشت سر ما شروع می کنی به حرف زدن و با گفتن "گ" های کشیده احساساتت رو بیان می کنی.

180 درجه حول محور سرت می چرخی و جای سر و پات عوض می شه. البته زاویه چرخشت به بیشتر از این ها هم می رسه. بستگی به زمانی داره که در اختیات می ذاریم.

اصلا به حالت خوابیده بند نمی شی و همش دوست داری بایستی (بیچاره کمر من)،چند شب پیش هم توی بغل بابایی یهویی خودت بلند شدی و بابایی وسط راه گرفتت تا نیفتی.

امروز که خوابونده بودمت روی زمین و داشتم باهات صحبت می کردم دیدم داری مدام تلاش می کنی برگردی روی شکمت. منم یه کوچولو کمک کردم و با همون کمک کوچولوی من موفق به این کار شدی و بعدش هم چندین بار دیگه این کارو کردی. این هم نتیجه یکی از همین تلاش هات:

  و اگر هم خودم بذارمت روی زمین ، راحت سرتو بلند می کنی و به اطراف می چرخونی مثل این:

و از همه مهم تر به نظر من اینکه وقتی یه چیزی رو جلوت می گیریم با یک حرکت ضربتی هر دو دستتو میاری سمت اون چیز و  می گیریش و می بریش سمت دهنت (البته بدون کمک گرفتن از حرکت انگشت هات)، مثل این:

چند روز پیش هم که آسمون هممون رو غافلگیر کرد و صبح که از خواب پا شدیم همه شهر سپیدپوش شده بود ولی ما باز هم ترسیدیم که تو رو ببریم توی برف . ولی اون روز پسر خاله علیرضا یه آدم برفی بامزه درست کرد که دلم نیومد عکسشو اینجا نذارم:

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (9)

مامان محمدمهدی
21 اسفند 91 7:48
سلام
خدا حفظ کنه این گل پسر ناز مارو شما هم لطفاً مراقب قند خونتون باشید.شیرینی های عیدتونم اگه نخواستید بفرستید خونه ما



شما که خودتونید یه قند و عسل دارید. شیرینی دیگه چرا؟
خاله پرهام
22 اسفند 91 3:20
عزیزم
خدارو شکر زود زود داره پله های ترقی رو طی میکنه


ما هم خدارو شکر می کنیم
سارای محمدسجاد اینا
22 اسفند 91 7:44
سلااااااااااام
خوبییییییییییی؟
وووووووووووووووووووای که من عاشق این محمدسجادم. چقده شکر و قند و عسل و ایناس.
ماشالله ماشالله...ماشاله
ماشالله به قنداش...ماشالله

باید گروه سرود تشکیل بدیم که بخونن واسه ش

ماشالا به هر چی محمدسجاده
کدوم محمدسجاد؟ ابهام داشت. البته هردوشون خیلی نیشکرند
علامه كوچولو
22 اسفند 91 10:20
جوووووووووووووووووووونم ماشاءالله
منم عاشق شيريني و قند و عسل از اين نوعشم
خدا براتون حفظش كنه


قند و عسل شما هم ایشالا همیشه سالم باشه
مامان تسنیم
22 اسفند 91 11:05
دلم براش تنگ شد


ما که دیگه نگو
♥●•٠·˙عارفه مامان فاطمه حلما جون♥●•٠·˙
23 اسفند 91 0:42
سلام عزیزم آخه من اطلاعاتی از شما ندارم مثلا نام و رشته و ... خوشحال میشم با شما آشنا بشم
الهام
23 اسفند 91 11:21
آفففرين!!!
آخ جونم داره شروع ميشه...
فاطمه جون كاراتو حسابي بكن كه ديگه كم كم نميفهمي کي روزت شب ميشه!!!
اين استارتشه...


خداروش شکر، الان سه ماه و نیمه نمی دونم کی روزم شب می شه. یعنی از این بیشتر؟
الهام
23 اسفند 91 11:22
الهههي
قربون نيشكرم ميريم!!!
منم بايد آزمايش قندخون بدم پس..


حتما قبل از عید این کارو بکن
الهام
25 اسفند 91 21:48
آره گلم از این بیشتر!!!
خونمون شده همون طوری که قبل خونه تکونی بوده!!!
فکر کن...
شیشه های ویترینم بدتر قبلش...
تازه امروز خدا رحم کرد بهمون...
حباب شیشه ای آویزمون با سر شازده شکستتتت
حالا اولشه


خسسسسسته نباشید. مهم اینه که خونه توی خونه تکونی تغییر کنه نسبت به قبل، بهتر و بدترش مهم نیست