پسر عزیزم ، محمد سجادپسر عزیزم ، محمد سجاد، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره

محمد سجاد، موهبت الهی

اولین مسافرت، اولین زیارت

1391/11/28 8:44
329 بازدید
اشتراک گذاری

عید امسال بود که برای تحویل سال رفتیم قم تا کنار بارگاه حضرت معصومه (س) سالمون رو شروع کنیم. اون موقع ها تازه فهمیده بودیم که یه مهمون عزیز داره به جمعمون اضافه می شه ولی آزمایشگاه مارو حسابی ترسونده بود از سلامت نی نی مون. به خاطر همین،  لحظه های تحویل سال به حضرت معصومه متوسل شدیم تا نی نی مون سالم باشه. خدا هم خیلی خیلی خیلی به ما لطف کرد و الان محمد سجاد سالم و تپل مپل پیش ماست.

پنج شنبه  26 بهمن ماه اولین مسافرت محمدسجاد به قم برای زیارت حضرت فاطمه معصومه(س) بود.

 

پسرم توی اولین مسافرتش حسابی پسرخوبی بود و کلی با ما همکاری کرد.  توی ماشین یا خواب بود و یا بیدار بود و داشت بیرون رو نگاه می کرد . توی حرم هم به همچنین.

اون روز ساعت 11 صبح تصمیممون برای رفتن قطعی شد و از خونه اومدیم بیرون. و ساعت 2 بود که از تهران خارج شدیم. از بس که توی ترافیک موندیم.

تنها مشکلی که پیش اومد خرابکاری آقا پسر توی ماشین بود که البته  اون هم  با عکس العمل سریع مامانی به خیر و خوبی تموم شد. این هم از محمد سجاد ما توی ماشین بعد از خرابکاری. می بینید چه کیفی کرده

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (15)

مامان تسنیم
28 بهمن 91 9:08
وااای آقا کوچولو زیارت قبول
چه کیفوره بعد از خرابکاری



ممنونم. آخه تا حالا وسط بیابون، عوضش نکرده بودم.
مامان امیرحسین
28 بهمن 91 10:04
به سلامتی، تشریف می آوردید منزل مامان بزرگ امیرحسین. ما هم اونجا بودیم. این دو تا گل پسر هم با هم آشنا می شدن.
ایشالا زیارت مشهدش به زودی.( راستی اون یکی مامام بزرگ امیرحسین ما هم اونجا است. مشهد هم ما در خدمت خواهیم بود)

وااای خوش به حالتون. هم مشهدی هستید و هم قمی؟ چه خوب.
مامان شازده اميرحسين
28 بهمن 91 12:15
زيارتتون قبول عزيزم
برا ما هم دعا كردي؟
الهي بگردم قدتو!!!كوچول خان


ممنون. بله برای همه دوستام و ماماناشون دعا کردم خاله.
علامه کوچولو
28 بهمن 91 16:48
زیارت قبول بانو
ماشاءالله آقا شده دیگه


بله بله یه آقا سجاد می گید ، یه آقا سجاد می شنوید
مامان فائزه
29 بهمن 91 0:24
سلام عزیزم ... خیلی سرد نبود افتابش گرم میکرد اره دریاچه رو ابگیری کردند ولی خیلی کم
مامان فائزه
29 بهمن 91 0:28
زیارت قبول عسلم
ایشاالله بری مکه زیارت ....


ایشالا با شما و یسنا جون
مامان محمدمهدی
29 بهمن 91 9:58
سلام
یعنی نی نی سه ماهه رو بردید زیارت؟بابا دمتون گرم.البته دم نی نی بیشتر گرم زیارتشم قبول


نی نی؟ مردی شده برای خودش پسرم.
خانومی
29 بهمن 91 13:01
الهی جونم
زیارت قبول
عزیزم کاش خبر میدادی در خدمت بودیم
خوشحال میشدم ببینمتون
ان شاءالله دفعه بعد بی خبر نیاید و به همین زودی بیاید یه سر

راستی یه چیز دیگه
چند شب پیش که داشتم نظر شما رو برای همسری میخوندم خوشش اومد و کل وبلاگتون رو نشست خوند
تا خالا وبلاگ دخملشو با این دقت نخونده بود
به شوخی بگم یکم حسودیم شد


خوش به حال شما که اونجایید، هروقت رفتید زیارت مارو فراموش نکنیداز دعا. ما خیلی دوست داریم شما رو ببینیم. شماهم اومدید تهران تشریف بیارید.
ایشالا سایه شما و پدر محترم همیشه بالای سر حسنا جون باشه.
خانومی
30 بهمن 91 10:31
یه سوال ازت داشتم
میتونم بپرسم محمد سجاد الان وزنش چقدر شده ؟چند روزشه ؟


محمدسجاد دقیقا یه هفته از فاطمه حسنا کوچیک تره. ما باید هفته بعد ببریمش برای اندازه گیری قد و وزن. ولی توی 2 ماهگیش 5 و800 بود.
مامی امیرحسین
1 اسفند 91 15:31
قبول باشه من که از ترس خرابکاری از زیر این مسافرتا در میرم! منم باید کم کم شجاعتمو زیاد کنم


ترس؟؟؟؟؟ تازه ما کلی هم سه تایی خندیدیم سر این قضیه. سخت نگییییر
آسمان
1 اسفند 91 18:32
زیارت قبول
چه خنده نازی کرده تو خواب...


سلام مامان چند روز دیگه. ایشالا خنده های ناز کوچولوی شمارو به زودی ببینیم
سارای محمدسجاد اینا
2 اسفند 91 15:47
سلااااااام
کلي متن نوشتم که پاک شد!!!
ديگه فرصت ندارم دوباره بنويسمشووووووون
جواب سوالتون هم اينه که:
بـــــــــــــــــــــــــله
bacheshia2.niniweblog.com
هم مي تونيد به من و زينب خانوم سر بزنيد


آخی. چه جالب. بیشتر از این عکس العمل نشون نمی دم. ولی الان پر از عکس العمل هستم. حالا اگه وقت کردید یه بار دیگه اون متنتونو بنویسید. کنجکاو شدم.
بابای امیرحسین
2 اسفند 91 22:12
به به زیارت قبول مرد کوچک. ماشالله چقدر بزرگ شدی. ضمنا الان چشمم به زیر عنوان وبلاگ افتاد فکر کنم باید یکم ویرایش بشه
"مامان و بابا منتظرت هستن"
البته ما بچه شیعه ها همیشه منتظر هستیم


بابای محمد سجاد: قبل از هرچیزی به خان دائی جدید تبریک می گم.
ممنون از تذکرتون ولی ما آدم ها دوست داریم خیلی از خاطرات از یادمون نره اون هم از اون دست خاطرات هست.
به امید روزی که نه تنها بچه های ما بلکه خود ما هم انتظارمون به سر بیاد و سعادت دیدار یار را داشته باشیم.
مامان تسنیم
3 اسفند 91 8:31
وای فاطمه من تازه صدای محمد سجاد را شنیدم از روی وبت از بس همیشه اسپیکر خاموش میام
خیلی باحال بود میخوام بچلونمش


نههههههههههههههه خاله زینب نچلکونوُم (این عبارت ترجمه جهرمی "نچلونم" است)
الهام مامان آوینا
3 اسفند 91 23:14
دل ما را پر دادی به سمت حضرت معصومه امشب........... الهی که همیشه محمد سجاد سالم در کنارتون باشه....یادم رفت بگم زیارتتون قبول ...انقدر که خودم محو تماشای گنبد حضرت معصومه شدم تو عکس یادم رفت بنویسم زیارت قبول..........


ایشالا شما هم خیلی زود زیارت قم و مشهد و کربلا و مدینه قسمتتون بشه