پسر عزیزم ، محمد سجادپسر عزیزم ، محمد سجاد، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره

محمد سجاد، موهبت الهی

22 بهمن

1391/11/22 21:25
464 بازدید
اشتراک گذاری

یادتونه؟؟؟؟

این هم از لباست که از قرار معلوم باید بتونی این زمستون بپوشیش انشاءالله. دیشب با بابایی گفتیم که انشاءالله برای راهپیمایی 22 بهمن ، محمد سجاد عزیزم رو که سرباز کوچولوی اسلام و ولایت هست، با این لباس میبریم راهپیمایی. به امید اون روز.

این مطلب رو دقیقا روز 31 شهریور سال 91 یعنی همین امسال نوشتم . وقتی رفته بودیم با بابایی این لباس رو برات گرفته بودیم ، در حالی که هر دومون تو ذهنمون بود که 22 بهمن امسال اون رو بپوشی و بری راهپیمایی.

و الان که خدا به ما لطف کرده و تو توی آغوش ما هستی، با همین لباس بردیمت راهپیمایی، همونجوری که نیتمون بود.

امروز محمدسجاد ما که انشاءالله سرباز اسلام و ولایت هست رفت راهپیمایی و با حضورش، تو دهنی محکمی به دشمنای اسلام زد تا آمریکا و اسرائیل و انگلیس بدونن سرباز های آینده اسلام از الان توی بغل مامان و باباهشون در صحنه حضور دارن.حتی اگه پوشک و شیر خشک و کفش و لباسشون اینقدر گرون شده باشه. محمدسجاد ما هم، در کنار همه اون مردمی که هممون دیدیم تا آخرین قطره خون، پشت اسلام و ولایت و انقلاب اسلامی ایستاده.

خدایا کمکش کن.

این هم از عکسای حضور پرشور محمدسجاد در راهپیمایی:

در بغل بابایی:

در کالسکه:

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (14)

مامان امیرحسین
22 بهمن 91 22:02
سال دیگه صبح زود محمد سجاد شما رو بیدار می کنه و دستون رو می گیره و می بره به راهپیمایی.



به امید اون روز
زهرا مامان امیرحسین
22 بهمن 91 23:17
بله انشاله
زینب السادات(مامان تسنیم)
22 بهمن 91 23:57
من همش منتظر بودم محمد سجاد را با این لباسش ببینم


خودمم همینطور
آسمان
23 بهمن 91 8:53
چه پسر شیکی دارین بابا؛واسه راهپیمایی رفتنشم لباس جدا داره خداحفظش کنه ایشالا..


جدا که نه. همه جا این لباس رو میپوشه. فقط وقتی خریدیم گفتیم 22 بهمن اندازش می شه و همینطوری هم شد.البته راست گفتید پسر ما کلی باکلاسه
فاطمه مامان زهرا
23 بهمن 91 10:47
چقدر خوب شد كه ديگه صورت باباي گل پسر رو به اون طرز دلخراش شطرنجي نمي كنين



سلام مامان زهرا خانوم. به وبلاگ پسرم خوش اومدید. آخرین روزهای انتظار حسابی خوش می گذره دیگه؟
فاطمه مامان زهرا
23 بهمن 91 16:01
راستی من همیشه اینجا میاما . این روزها هم زیاد یاد شما می کنم : هفته های آخر انتظار تون رو که قبلا خونده بودم یادم میاد اون موقعی که دکتر وضعیت محمد سجاد رو خوب و زمان تولدش رو نزدیک ارزیابی کرده بود ! که حالا شده وضعیت ما ! یه شب تمام هفته های انتظارتو نو خوندم فرداش مادری گفت محمد سجاد به دنیا اومدا!! باباش عکساشو گذاشته . گفتم من دیشب تو وبلاگش بودم خبری نبود ! و بعد با هم اومدیم عکسای گل پسر رو دیدیم که ماشالا چقدر هم ناز بود .( قبل رمزدار کردن عکساشم اومدیم!)
راستی فسقلی شما هفته چند به دنیا اومد ؟ من اونموقع حساب کتاب کردم به نظرم اومد 40 هفته رو پر کرده بود ولی فکر کنم اشتباه کرده بودم 39 هفته و 5 روزگی به دنیا اومد؟


من خیلی خوشحالم که دوستای خوبی مثل شما دارم.وااای کلی ذوق کردم اینارو گفتید. چه خوب یادتون مونده جمله هارو. حالا ما هم به شدت منتظر دیدن زهرا خانم گل هستیم.
توی خونه ما هم کلی از امیرحسین و دختر عمه اش صحبت می شه. راستی محمدسجاد در 9 ماه و پنج روزگی یعنی دقیقا همون روزی که چهل هفته اش تموم شده بود بدنیا میومد. من همشدوست داشتم زودتر بدنیا بیاد ولی وقتی آخر چهل هفته اومد خدارو شکرکردم که زود نیومده.
الهام مامان آوینا
23 بهمن 91 16:30
افرین به محمد سجاد عزیز


مامی امیرحسین
23 بهمن 91 22:12
مشتشم گره کرده کوشولو


هیچی دم دستش نبود باهاش بزنه تو دهن آمریکا،مشتشو گره کرد پسرم
مامان شازده امیرحسین
24 بهمن 91 14:44
آفرین به این سرباز کوچولوما هم خیلی دوست داشتیم بریم ولی سعادت نداشتیم
آخه شب قبلش امیرحسین تا دیر وقت برا مامانش تولد گرفته بودآخه تولد مامانش بود دیگه
برا همینم صبح خواب موندیم


تولدتون مبارک. شما هم متولد بهمن ماهید؟ خب ، یک دوست دیگه به دوستای متولد بهمنم اضافه شد.
بابای امیرحسین
24 بهمن 91 21:42
قربون اون چفیه کوچیکش برم این سرباز کوچولو را.


مامان شازده اميرحسين
28 بهمن 91 12:20
آدما كلا دو دسته ميشن اينايي كه متولد بهمنن و اينايي كه متولد بهمن نيستند!!
من جزو دسته اوليم
اونم از نوع انقلابي كه 22بهمن به دنيا ميان!!


نه عزیزم . درستش اینجوریه، آدما کلا دو دسته اند. اونایی که متولد آبانند، اونایی که دوست داشتن متولد آبان باشن. البته در 22 ماه مشترکیم
مامان شازده امیرحسین
29 بهمن 91 16:08
ا ا ا...
ببخشید اشتباه نوشتم...
منظورم همین بود،منتهی وقتی داشتم این نظرو می نوشتم شازده پسر بیدار شده بود و گریه میکرد منم هول شدم!!!
نفهمیدم چی نوشتم...
ولی شما هم اشتباه نوشتی
فکر کنم داشتی اینو مینوشتی شازده خانت بیدار شده بود...
به جای آبان باید بنویسی بهمن!!!
سعی کن دیگه اشتباه نکنی دلبندم
وگرنه ....


در مستندات تاریخی که از صده های قبل کشف شده آبان نوشته شده. البته مدارکش موجود نیست.
تهدید؟؟؟؟
مامان شازده امیرحسین
30 بهمن 91 20:27
البته که مستندات موجود نیست!!!!!!!!!!!!! فقطططططططططط بهمن
مامی امیرحسین
3 اسفند 91 11:14
خصوصی


نه من در پشت صحنه حضور داشتم. چون من هنوز هم به این شعار معتقدم که "هرگز نشه فراموش لامپ اضافی خاموش"