پسر عزیزم ، محمد سجادپسر عزیزم ، محمد سجاد، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

محمد سجاد، موهبت الهی

اولین سفر در حضور نی نی نازمون

1391/3/17 19:15
302 بازدید
اشتراک گذاری

امسال ، سال تحویل خیلی خوبی داشتیم. اول تصمیم گرفتیم مثل نوروز 90 برای تحویل سال بریم مشهد. ولی بعد از در نظر گرفتن همه جوانب ،  بلاخره تصمیم گرفتیم امسال ، شروع سالمون رو کنار خانم فاطمه معصومه (س) در قم باشیم و بعد هم به سمت شهرمون بریم تا یک تعطیلات خوب رو کنار پدر مادرهامون بگذرونیم .عینک

روز آخر اسفند سفرمون رو شرع کردیم. اول رفتیم زیارت شهدا در بهشت زهرا، بعد حرم امام خمینی ، بعد شاه عبدالعظیم و در نهایت به سمت قم . توی این سفر ماهی های کوچولومون هم باهامون بودن، یکی قرمز و یکی سیاه.

شب رو توی پارکینگ کنار حرم حضرت معصومه ، چادر زدیم و کنار ماهی های خوگشلمون خوابیدیم. قبل از اذان هم به سمت حرم رفتیم. (دیگه ماجرای گم شدن حلقه ازدواجم و پیدا شدنش رو تعریف نمی کنمساکت). سال تحویل خیلی قشنگی داشتیم. اونجا از حضرت معصومه خواستم که خودش حامی نی نی ما باشه.

بعد از سال تحویل که به سمت شهرمون حرکت کردیم، توی راه کمی احساس درد شکم داشتم. برای همین وقتی رسیدیم شیراز رفتیم بیمارستان مادر و کودک. خانم مامایی که اونجا بود مارو حسابی ترسوند. نتیجه آزمایش ها و حرف های خانم ماما، با همدیگه باعث شده بود که یه ترس گنده بیاد توی دلم.استرس

ولی به امام رضا(ع) و خواهر بزرگوارشون توسل کردم.

 بعد از دادن یک سونوگرافی و القای دوباره ترس و دلهره از طرف خانم رادیولوژیست به سمت شهرمون راه افتادیم (من آخه نمی دونم در چهار هفتگی چی قراره توی سونوگرافی دیده بشه که این دکترای محترم اینقدر آدمو می ترسونن). من و همسرم تصمیم گرفتیم  تا از سلامت نی نی نازمون مطمئن نشدیم دربارش به هیشکی چیزی نگیم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

بنده خدا
12 خرداد 91 11:34
عجب حکایتی داشتید