پسر عزیزم ، محمد سجادپسر عزیزم ، محمد سجاد، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

محمد سجاد، موهبت الهی

چند برداشت 2

1392/12/25 13:19
193 بازدید
اشتراک گذاری

بهش می گم: محمدسجاد به مامان کمک کن، برو سینی رو بیار .

شروع می کنه به سینه زدن.

 

دچار سوء تفاهم شده بود پسرم.

*************************************************************************

از مهد کودک برگشته و طبق معمول داره از من باج می گیره برای نشستن توی صندلی ماشین (پیش اومده که تا نیم ساعت هم مشغول شیر خوردن بوده)

بهش می گم امروز با آیدا و امیرعلی بازی کردی. بی خیال شیر خوردن می شه ، زل می زنه توی چشمام و می گه "آآآآیدا"

چشمم روشن

*************************************************************************

ظرف غذا داغ بود . محمد سجاد هم اصرار می کرد که ظرف رو برداره. بهش می گم . داغ ، می گه "دااا". و ظرف رو دقیقا عین من با کمک دستگیره بلند می کنه.

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

مامانی
25 اسفند 92 15:46
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
به همین تعداد تقدیم شما
مامان خانمی
27 اسفند 92 21:08
خدا نگهت داره پسر شیرین هرچقدر بوس کنمت بازم خسته نمیشم
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
ممنون خاله. همه این بوس ها صربدر هزار برای شما
مامان عسل مربا
3 فروردین 93 4:44
سلااااااااااااااااااااام سال نو مبارک خیلی قشنگ بود ما مهد کودک نمی ذاریم بچه مونو، آیدا از کجا جور کنیم برااااااااااااش
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
اوووه تازه ما به جز اين آيداي مهد كلي آيداي ديگه هم يافت كرديم. بذاريد يه چند سالي بگذره خودم يه فكري مي كنم براي آقا محمدسجاد