پسر عزیزم ، محمد سجادپسر عزیزم ، محمد سجاد، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

محمد سجاد، موهبت الهی

بازم چند تا خاطره کوتاه

1392/11/11 20:46
244 بازدید
اشتراک گذاری

امروز دارم لباس هامونو (که جدا از لباس محمدسجاده) میریزم توی ماشین لباسشویی ، که می بینم آقا سجاد سبد لباس کثیفاشو بغل کرده و داره میاد سمت لباسشویی. بچم ترسیده بود یادمون بره لباساشو بشوریم ، خودش وارد عمل شده بود.

 

این صحنه تا الان چندین بار پیش اومده ، همونطوری که برای خیلی از مامان ها هم: من مشغول کار خودم هستم سرخوش از اینکه آقا پسر داره آروم توی اتاق برای خودش بازی می کنه. وقتی میرم بهش سر بزنم که کار خطرناکی نکنه با این صحنه مواجه می شم: یه آقاسجاد گل، وسط یه عااااالمه دستمال کاغذی که از توی جعبه اش کشیده بیرون. منو که میبینه یه لبخند میزنه و تند تر از قبل کارشو ادامه میده.

 

رفته بودیم خونه خاله، مهسا و محمدسجاد در حضور مامان هاشون توی اتاق ، هرکدوم دارن کار خودشون رو انجام می دن، یهو تلویزیون از شبکه نسیم شروع می کنه به پخش آیکون بسیار زیبا و البته بدیع  "یه روز دوتا پسرخاله تصادف کرده بودن ، .....ننه ننه و ننه " . هر دوتا نازنین ها بلافاصله کارشون رو رها می کنن و دنبال هم می دون سمت تلویزیون . راستی چرا اینقدر بچه ها چیزای تکراری رو دوست دارن. (مثل کارتونی که موقع غذا خوردن برای محمدسجاد می ذارم و هربار انگار چه چیز جذابی داره پخش می شه که اونطوری نگاش می کنه)

 

و دو تا عکس نامربوط به مطالب بالا

محمدسجاد در شهربازی سرپوشیده(اولای زمستون):

محمدسجاد در پارک باز -سوار بر الاکلنگ، اسباب بازی مورد علاقه اش (نزدیک وسطای زمستون)

جل الخالق از دست پدر و مادرای این دوره زمونه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (15)

مامان محمدمهدی
12 بهمن 92 8:24
ای جان چه عسلی شده این کوچولو
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
متشکرم چشماتون عسل میبینه
مامان تسنیم خانوم
12 بهمن 92 9:43
به به آقا سجاد گل اینقده دلم تنگ شده کاش یه ذره نزدیکتر بودین تند تند میومدم خونتون
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
حالا که فکر کنم با این صدر دوطبقه خیلی راه ها نزدیک تر شده خاله زینب. پس بیاین خونمون دیگه. دلمون براتون تنگ شده حسابی
مامان خانمی
12 بهمن 92 11:42
سلام عزیزم معلومه به پسری کلی خوش میگذره با این مامان و بابای مهربون. خدا همتونو واسه هم نگهداره
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
الاااااهی آمین. خدا همه نی نی هارو برای پدر و مادرشون حفظ کنه و بالعکس
مامان سجاد
14 بهمن 92 19:01
سلام وای پسر کوچولو محکم دستت رو بگیر خدای نکرده نیفتی الهی خاله قربونت بره یه خصوصی
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
بابام محکم منو چسبیده. اصلا نمیتونستم از جام تکون بخورم
مامان سجاد
14 بهمن 92 19:06
سلام خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟پس کجایی؟چرا دیگه نیومدی آهای بی وفا دیگه دوسم نداریشاید هنوز مارو بچه حساب میکنی بابا فقط 5سال تفاوت داریم چراااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
منظورتون اینه که من پنج سال از شما کوچیکترم دیگه؟ منظور دیگه ای که نداشتید خدایی ناکرده؟
علامه کوچولو
15 بهمن 92 15:14
ماشاءالله خیلی خیلی نمکی شدهخدا حفظش کنه میگما چرا جل الخالق؟!!!!!
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
بخاطر نقض حقوق کودکان (کودکان حق دارند در وسط زمستان از محیط گرم خانه لذت ببرند و سرما نخورند)
مامان خانمی
17 بهمن 92 12:02
سلام مامان محمدسجاد لطفا زود به زود از محمدسجاد عزیز بنویس آخه دلمون واسه رفتارای شیرینش تنگ میشه
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
سلام مامان محمدسجاد. چشم. اگه گل پسرم بذاره. انشاالله شما بزودی از شیرین کاری های پسر نازت بنویسی
الهام مامان اوینا
17 بهمن 92 16:18
عزیزم این عکس که تو پارک باز انداختید چه خوشکل افتاده جیگر شده... کلاه و شال گردنش حاضریه یا کار دست؟واقعا برای بچه های کوچک چنین کلاهی مناسبه ... من که اوینا را اصلا بیرون نمی برم از ترس اینکه مبادا سرمابخوره.. فاطمه جون هنوز محمد سجاد را مهد کودک می گذاری یا نه؟
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
ممنون خاله . کار دست مامان محمدسجاد جونه. قابل شمارو نداره. کاش وقت داشتم برای آوینا جونم هم میبافتم. آخه خیلی خوبه. مخصوصا اینکه کامواش هم خیلی گرم و نرمه و بچه ها در برابرش مقاومت نمی کنن. منم اوایل نمی بردم ولی دیگه خیلی توی خونه موندن خستمون کرد. مهد کودک رو دوباره دو هفته ای میشه شروع کردم. نکنه شما هم؟
مامان خانمی
19 بهمن 92 11:27
چه باندپیچی کردی این گل پسری رو.
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
تو این هوا که همینا هم جواب نمیداد
مامان سجاد
20 بهمن 92 13:20
بابا!ما مادربزرگ خونه مادر بزرگه /شما (من ترانه 15 سال دارم خوبه؟اینو گفتم که امیدوار بشین
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
آهان این شد یه چیزی (البته شماهم من ترانه 15 سال دارم بهتره)
الهام(مامان امیر حسین)
20 بهمن 92 19:26
عکسات خیلی با مزه بود! همین کارای بچه هاست که شیرینشون میکنه!! بعضی وقتا از دست این کاراش میخوام بخورمش از بس احساس میکنم خوشمزه شده!
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
من که دیگه نزدیکه قند خونم منفجر بشه از بس که بعضی وقتا قربون صدقه اش میرم با اون کاراش.
مامان سجاد
21 بهمن 92 11:34
سلام میخوام به زبان خودمون بنویسم فاطمه خانوم ماشالا چه پسر خشی داری چرا دیه دربارش نمینویسی نمگی ما دلون براش تنگ مشه اقدری مخوام بیام بچلونمش گه حد نداره بسکی دوسش مدارم (اگه خوندیش یه جایزه داری)
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
سلام البته ما خودمون توی دانشگاه یه دوست یزدی داشتیم . به همین خاطر کاملا با زبان شما آشنایی داریم. بچلونم هم یزدی بود؟ آخه ما توی زبون جهرمی میگیم بچلکونم.
الهام مامان پارسا
21 بهمن 92 20:21
سلام دوست عزیزم البته آقا پسرها باعث دوستی ما شدند خوبید با محمد سجاد گل دلم میخواست کوچولو ها با هم یازی میکردن به نظرم اخلاشون شباهت زیادی به هم داره !!! جدی میگم پارسا شبکه پویا آهنگ تیزر اعلام برنامه هارو دوست داره با یه ریتمی هم دست میزنه خواستم ضبطش کنه این برنامه شبکه نسیم رو که راستش من خیلی خوشم نمیاد ازش ننه وننه ولی پارسا تکرار میکنه ننه وننه راستی وضعیت درسا چطوره
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
خدارو شکر که همچین گل پسرایی داریم . اون برنامه هم اصلش خوبه ها ولی از بس تکرار شده دیگه دلچسب نیست برامون. درسا که تا اینجا بد نبوده. به لطف خدا و کمک های مامان بزرگا ترم اول بسلامتی و خیر و خوشی تموم شد. راستی من هم از اون شب که دیدمتون خیلی بیشتر شیفته اخلاق شما شدم. آخه اولین بار که نشد درست و حسابی همدیگه رو ببینیم. کاش میشد بیشتر همدیگه رو ببینیم تا گل پسرا هم با هم بازی میکردن
مامانی
26 بهمن 92 17:40
سلام مامان من همیشه به شما سر میزنم خوشحال میشم وبلاگ من رو چراغونی کنید من شما رو لینک کردم منتظرتم
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
ممنون دوست عزیزم که به ما سر میزنید. ولی چطور متوجه چراغونی شدن وبلاگتون نشدید. آخه من تا الان چندین بار اومدم پیشتون. همین الان هم میخوام شمارو لینک کنم تا دوستیمون پابرجا بمونه
مامان سجاد
27 بهمن 92 10:50
سلامی دوباره ای خدا از دست شما !!!!!!!!!!!!چرا از اقا محمد سجاد دیگه نمینویسی دلمون گرفت از بس اومدیم ومطلب جدید نبود
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
تقصیر از من نیست، از خودش بپرسید که با لپ تاب مامانش حساسیت داره