پسر عزیزم ، محمد سجادپسر عزیزم ، محمد سجاد، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره

محمد سجاد، موهبت الهی

محرم اول

1392/8/25 2:08
506 بازدید
اشتراک گذاری

امسال محرم من و بابا حال و هوای دیگه ای داشت. امسال درد بزرگی رو می تونستیم تجسم کنیم که هر سال برامون قابل لمس نبود. امسال نگاهم به سفیدی گلوت توی روضه ها ، شیرخوردنت و آروم گرفتنت ، خنده ها و بغض هات برام روضه مداوم بود.

امشب یک سال قمریت تموم می شه- شب شهادت صاحب نامت . و من اومدم از خاطرات اولین محرمت بگم.

از روز اولی که لباس سقایی تنت کردم .

آخه می خواستم تو هم وقتی بزرگ شدی با افتخار بگی:

"بچه بودم که مادرم  حرز تو گردنم می کرد

وقتی محرم می رسید  لباس عزا تنم می کرد"

آخه می خواستم دلت مالامال بشه از عشق آقا.

از روزهایی که دستت توی دستمون بود و می رفتیم مراسم:

درسته که امسال من و بابا به خاطر ناآرومی های تو، چیز زیادی از روضه ها و منبرها نفهمیدیم، ولی حضور تو توی مجلس آقا برامون کافی بود.

از روزی که برای مراسم شیرخوارگان حسینی رفتیم مصلی. می دونی چی دلمو سوزوند؟

تو اونقدر بزرگ شدی که برای سیراب شدنت، یه لیوان به اندازه کف دستتف آب نیار داری. تو شش ماه پیش اینقدر آب نمی خواستی تا تشنه نمونی. آبی به اندازه یه بند انگشت خودت هم برات زیاد بود حتی. اما دریغ...

شب هایی که می رفتیم هیات شهدای گمنام دانشگاه و تو آروم نمی موندی توی مجلس، بیشتر مهمون شهدا بودیم. درسته که سرد بود ولی ما مهمون گرمای وجودشون بودیم. روی قبرها رو که نگاه می کردی نوشته بود، 20 ساله، 25 ساله و .... گمنامیشون چقدر درگیر کرده بود ذهنم رو. اونها از این دنیا چی می خواستن برای خودشون؟ یک لبخند مادر غریبشون براشون کافی بود شاید. یعنی ما هم می تونیم؟

گذاشتمت تا اونجایی که دوست داری با شهدا گرم بگیری:

چند تا عکس هم در ادامه هست که اگه دوست داشتید می تونید ببینید

شب های اول می بردمت هیات کودکان (دانشگاه) ، آروم بودی و دوست داشتی، ولی محیط شادش ، اونم توی شبهای عزا به نظرم جالب نیومد- هرچند عواملش خیلی زحمت کشیده بودن و نیتشون این بود که بچه ها با خاطره خوب از هیات برن.

یه شب خیلی اتفاقی آقا پارسای گل رو دیدیم که چند روزی از شما بزرگتره. خیلی گل و خیلی دوست داشتنی(با اجازه مامان مهربونش):

و مراسم شیرخوارگان که طبق معمول شما همکاری نکردی ولی خوشحالم که تونستم ببرمت و با مامانای دیگه ، نذر قیام آقا امام زمانت کنم.

آخه خوابت میومد و آخرش هم :

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (8)

مامان تسنیم خانوم
25 آبان 92 9:17
به به می بینم که نصفه شبی اومدی پست گذاشتی آره بابا . یه دوساعتی از خواب پسرم استفاده کردم که وبشو آپ کنم. شصت و هفت بار بیدار شد و شیر خورد تو این دوساعت
مامان محمدمهدی
26 آبان 92 8:36
انشاءالله که گل پسر حسینی بشه و تا همیشه حسینی بمونه. عزاداریهاتون قبول
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
انشاالله . آرزوی منم همینه هم برای پسرم هم برای همه بچه شیعه ها
الهام(مامان اميرحسين)
26 آبان 92 23:42
........♥#########♥ .....♥#############♥ ...♥###############♥ ..♥#################♥..................♥###♥ ..♥##################♥..........♥#########♥ ....♥#################♥......♥#############♥ .......♥################♥..♥###############♥ .........♥################♥################♥ ...........♥###############################♥ ..............♥############################♥ ................♥#########################♥ ..................♥######################♥ ....................♥###################♥ ......................♥#################♥ ........................♥##############♥ ...........................♥###########♥ ............................♥#########♥ ...............................♥#######♥ .................................♥#####♥ ...................................♥###♥ .....................................♥#♥ .......................................♥ ........................................♥ ........................................♥ ........................................♥ .......................................♥ .......................................♥ .....................................♥ .: ............................ :. ♥ ................................♥ ...........................♥ ......................♥ .................♥ ............♥ ........♥ ......♥......................♥...♥ ..........♥.............♥............♥ ..............♥.....♥...................♥ ...................♥.....................♥ ................♥......♥..............♥ ..............♥.............♥....♥ .............♥ ...........♥ ..........♥ .........♥ .........♥ ..........♥ ..............♥ ...................♥ ........................♥ ...........................♥ ..............................♥ ................................♥ ..............................♥ عزادارياتون قبول باشه عزيزم...
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
ممنون و از شما هم
مامان امیرحسین
28 آبان 92 13:19
وای خیلی خوردنی شده با اون لباس قشنگش. راستی نمی دونستم گل پسر راه می ره. خدا براتون نگه هش داره
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
پسرم از همون شب اول محرم تلاش های جدیشو برای مستقل بودن شروع کرد. حالا دیگه در آستانه یکسالگی خونه زیر پاشه.
الهام مامان اوینا
28 آبان 92 14:03
دختر اشکم را در اوردی با جمله بچه که بودم مامانم حرز ..... بله یه جورایی این جور جاها خوبه برای بچه ها ولی من که واقعا دلم می خواست تو اون شب ها بشینم تنهایی و یه دل سیر روضه گوش کنم ولی نشد که نشد ... دو سه روز پیش به این فکر می کردم که من واقعا از این دهه اول عاشوراااااا چه بهره ای بردم ... از نظر خودم هیچ بود همین و بس... حتی گاهی به اینکه نماز خوندن هام هم قبول خواهد بود یا نه شک می کنم ولی فقط بزرگی خداست که میگم خواهد بخشید بهمون این جور نماز خوندن ها را و این جور عزاداری کردن ها را... اول که صفجه داشت لود میشد به این فکر می کردم که تولد محمد سجاد جون هم باید نزدیک باشه دیدم بله به سلامتی 10 روز دیگه 1 سالشه.. 1 سالگیش پیشاپیش مبااااااااااارک
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
سلام مامان خانم. همین که دوست داشتین هم خودش خیلی خوبه. برای منم با بچه خیلی سخت گذشت رفتن به مراسم و نشد که درست استفاده کنم. ولی فکر کردم رفتنش بهتر از نرفتنشه، حضورمون هم انشاالله ارزش خودش رو داره. اون شکه و اون ناامیدیای ما بده ها. بله دیگه پسر ما هم کم کم داره یه ساله می شه.
فاطمه مامان زهرا مسافر كربلا
30 آبان 92 13:18
خصوصي عزيزم
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
ممنون خاااانم
علی
5 آذر 92 18:08
سلام محمد سجاد جون من علی هستم و عکسهای قشنگت رو دیدم و خیلی ازت خوشم اومده و دوست دارم تو بشی داداش بزرگ من ( البته اینارو مامامن جونم برات نوشته ها)
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
آخ جون یه دوست خوب. خب بازم بیا پیش ما. باشه؟
ماجون
1 بهمن 92 13:46
امدوارم همیشه حسینی باشیhttp://www.niniweblog.com/images/smilies/smile_thum/9.gif
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
ممنون که زحمت کشیدید و به ما سر زدید مادربزرگ باسلیقه