پسر عزیزم ، محمد سجادپسر عزیزم ، محمد سجاد، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره

محمد سجاد، موهبت الهی

خوردن یا نخوردن. مساله این است

1392/4/18 23:10
300 بازدید
اشتراک گذاری

پسر ما خیلی تنوع نطلبه. از هفته پیش که غذاهای جدید به منوی غذاش اضافه کردم (ماست و زرده تخم مرغ با شیر)، روز به روز بیشتر در برابر غذا خوردن مقاومت می کرد. تا اینکه به اینجا رسید:

و بعد:

[میدونم که مادران گرامی از این صحنه ها زیاد دیدن] تا اینکه دیروز با راهنمایی های آقای دکتر متوجه شدیم که آقا، غذای شیرین دوست دارن. لذا دوباره به منوی قبلی برگشتیم تا دوباره از اول شروع به اضافه کردن غذاهای جدید بکنیم. گل پسر هنوز هم در برابر غذا خوردن مقاومت می کنه . فقط چندنفر هستن که می تونن پسر ما رو ترغیب کنن  به غذا خوردن که من صمیمانه از این عزیزان متشکرم. نیازی به معرفی نیست:

امشب پسرمون زیاد به دسر ماست و شکر مقاومت نشون نداد. البته موبایل نازنین من رو با ماست پوشش کامل داد تا اون چند قاشق رو خورد. باز هم خدا رو شکر. هزار تا از این موبایل ها فدای یه لقمه غذا خوردنش.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (21)

مامان محمدمهدی
19 تیر 92 8:12
من نمیدونم چرا این وروجکا اینطوری غذا میخورن؟! اینجارو خوندم ماجراهای غذاخوردن تا دوسالگی محمدمهدی جلوی چشمم رژه رفتن.موبایل بیچاره که از بس کثیف میشد دیگه کار نمیکرد یا لپ تاپ باباش و سرامیک پایین صندلی کامپیوتر باباش، ولی من هرجور شده غذارو میچپوندم تو حلقش اما حالا گاهی باید بهش بگم نداریم، نمیشه بخوری و ..



اونوقت تا ما سفره رو پهن می کنیم که غذای خودمونو بخوریم، همچین دهنشو برای غذای ما باز می کنه که انگار چند روزه غذا بهش ندادیم. خدا کنه ما هم به همچین روزی برسیم
مامان محمدمهدی
19 تیر 92 8:13
اوه اینقدر خاطرات جلوی چشمم زنده شد یادم رفت بگم: حالا خوبه گل پسر شما برای نخوردن صورتشو برمیگردونه باز جای شکر داره


مگه گل پسر شما چی کار می کرد؟
موذن
19 تیر 92 14:52
سلام
با تشکراز مطالب و تصاویر زیبای این گل پسر شیردل
جان شما وجان این سجاد خان دلاور
بهترین ها را برای شما و این عزیزدردونه آرزومندم همیشه شادوتندرست باشید


سلام. ممنون من قبلا به وبلاگ شما اومده بودم. مطالب جالبی دارید. متشکرم که به ما سر زدید
♥●•٠·˙عارفه مامان فاطمه حلما جون♥●•٠·˙
19 تیر 92 19:24
روزه نگرفتن واقعا سخته


فقط اینش آدمو دل خوش می کنه که امر خداست و ما اجرا می کنیم.
قهرمان شکست ناپذیر
21 تیر 92 7:40
پیشنهاد من به جای ماست و شکر:

ماست و خرمای در آن مخلوط شده می باشد.

و پیشنهاد دومم اینکه:
اصلا بهش اصرار نکنید غذا نخوره. و غذاهایی که دوست داره رو بهش بخورانید تا در آینده جزء کودکان خوش خوراک باشد.
که این اولین پله ی رشد کودکانمان است


ممنون از پیشنهاد تون. اتفاقا بابای محمدسجاد هم می گه باید توی ماستش به جای شکر شیره خرما بریزیم (ما هم که جنوبی..) . در برنامه چند روز آینده ام قرارش می دم.
و پیشنهاد دوم:
آخه اگه این کارو بکنم که فقط همون شیر رومی خوره. خیالش هم راحته که کسی کاری بهش نداره. اینطور نیست؟
علامه کوچولو
21 تیر 92 17:39
سلاااااااااااااااام
باز خوبه یه عده ای هستند که کمکتون کنندمن هنوز در استانه دوسالگیش مشکل دارم اساسی دلش بخاد میخوره نخاد با هیچ ترفندی نمیشه بهش داد
راستی ویژه ویژه التماس دعا


فعلا که امر ، امر این فرمانروایان کوچولوه. ما بیشتر نیاز داریم به دعای خیر شما .
الهام(مامان اميرحسين)
22 تیر 92 15:57
عزيزم
چه قشنگ مقاومت ميكنه!!

منو شناختي خاله!!؟؟من همون دوست نابابم
بزن زير قاشق!!!حرص ماماني بيشتر در مياد!!



خودم همه این کارا رو بلدم. بعضی وقتا هم آنچنان می زنم زیر قاشق که گوش و بینی و چشمم می شه پر از غذا. خاله جوووون . می شه شماره موبایل امیرحسین رو بدید؟ باهاش یه کار کوچولو داشتم


مامانم می گه: خاله ، این چه حرفیه؟ شما خیلی هم دوست خوبی هستید.
مامان طه
24 تیر 92 18:22
سلام عزیزم خوبی؟ ماشالا پسرت خیلی ملوس و نازه راستی با پسر من 1 روز تفاوت سنی دارن پسر شما بزرگتره به وبلاگ منم بیا عزیزم خوشحال میشم
مامان طه
24 تیر 92 22:46
سلام عزیزم لینکتون کزدم خانومی

ایشالا دوست خوبی براهم باشیم

راستی موهای محمد سجاد خیلی قشنگ پرپشته ولی طه خیلی کم پشت شده

موقثع به دنیا اومدن پرپشت بود

چیکارکردی چه خوب رشد کرده


انشاالله. اطرافیان ما هرکدومشون موقع تولد موهای کم پشت داشتن بعدش اونقدر پرمو شدن که کلافه شدن از دست موهاشون. من کاری نکردم ، فقط موقع بارداری یکی از آرزوهام این بود که موهای پسرم موقع تولد بلند و پرپشت باشه. یکی از اولین سوالایی هم که از خانم ماما پرسیدم موقع تولدش همین بود که گفتم موهاش بلنده یا نه.
قهرمان شکست ناپذیر
25 تیر 92 6:05
نه اصلا اینطور نیست...


وای وای وای . چه طول و عرضی داره این مماخ.
شیره خرما رو ریختم. استقبالش بد نبود. خدا رو شکر اشتهاش بهتر شده
مامان یگانه و ریحانه
25 تیر 92 11:34
سلام عزیزم
وای خدا جون چقدر ناز این پسر خوشگل
عزیزم غذا بخور تا بزرگ بشی،مرد بشی
به نظر من غذاشو تو چند مرحله بده حالا شده هردفعه 2تا 3 قاشق هم بخوره خوبه من که این کارو میکنم جواب میده مثلا بین2وعده شیر خوردن
فکرشو بکنین من با 2تاش باید اینکارا رو انجام بدم

خوشحال میشم به ما هم سر بزنین


سلام سلام سلام
دخترای گل شما هم خیلی خیلی خوشگل و نازن. می دونید که دوتا از اسمای مورد علاقه من رو برداشتین برای دختراتون.
آخه اینقدر موقع غذا خوردن همه جا(لباسای من و خودش و فرش) رو کثیف می کنه که می گم یهویی بدم تموم بشه. من همیشه به فکر مامانای دوقلو دار هستم. همییییییشه.
مامان یگانه و ریحانه
27 تیر 92 19:35
سلام خانومی با پست و عکس جدید آپم
مامان طه
29 تیر 92 13:11
بروزم عزیزم


به به
مامی امیرحسین
30 تیر 92 1:10
بعد از امیرحسین چشممون به جمال محمد سجاد روشن!!! ما که خون دلها خورده ایم و میخوریم بیشتر از نخوردنش به خاطر کمبود وزنش


و تعجبش و خون دلش اونجاست که وقتی اشتهاش خوبه و خوب می خوره بازم افزایش وزن قابل توجهی مشاهده نمی شه.
مامان امیرحسین
31 تیر 92 12:20
این روش رو هم امتحان کن، من غذای امیرحسین رو با خودمون می دم، یعنی وفتی خودمون غذا می خوریم، بعد یواش یواش بهش غذاش می دم، فکر می کنه از غذای ما داره می خوره.
بعد براش حتما سوپ ماهیچه درست کن خوشمزه می شه و مقوی و آهن بدنش رو هم تامین می کنه.
اگه خیلی مقاوت کرد در مقابل خوردن غذا شاید اگه از دکترش بخوای شربت زینک رو برای رشد بهترش تجویز کنه.

من الان طبق نظر دکتر امیرحسین بهش شربت فروبین می دم.

خدا رو شکر با ریختن شکر توی غذاش مساله حل شد. این راه حلتون رو هم گاهس اجرا می کنم ، جواب می ده. ممنون
اتفاقا دکترش شربت زینک داده ولی من فکر کردم خیلی براش زوده. هنوز ندادم بهش.

فرشته
2 مرداد 92 23:33
الهی قربونش برم
نگاش کن


الهی همیشه سالم باشین خاله جون.
فرشته
2 مرداد 92 23:36
خصوصی
بابای امیرحسین
4 مرداد 92 4:47
همسر بانو گفت محمدسجاد خیلی بزرگ شده، اومدم ببینمش، چقدر ناز و مرد شده!
ماشالله...
غذا خوردن هم الان یکی از دغدغه های ماست! همه میگن غذای مقوی بدین!آخه کیه که بخوره؟!


سلام بزرگ شده بود ولی متاسفانه بعد از یک تب سه روزه همه رشته های من و بابای محمدسجاد (در تپل کردن پسرم!!!) پنبه شد .
غذا دادن به محمدسجاد هم خیلی از ما انرژی می گیره شاید ده ها برابر اون انرژی که به محمدسجاد می ده. فکر کنم تا چندین سال همین شرایط ادامه خواهد داشت.
خانومی
9 مرداد 92 19:06
سلام
عجب محمد سجاد جان خاله شما هم ؟
چه جالب شما هم از این دوستای ناباب (به کسی بر نخوره )دارید ما هم یه دونه حسابیشو داریم خیلی هم مهربونه

ای بابا ما فکر کردیم فقط دختر ما اینجوریه
من یه چند روز بهش هیچی ندادم جز شیر الان یکم بهتر شده

پس شیره خرما هم مثل ما میدی بهش ؟ اشکال نداره ؟
تخم مرغش رو هم با آب و یا چیزای دیگه (اب قلم یا سوپ )رقیق کنی بهتره تا ماست خودت بهتر میدونی که جذب آهنش کم میشه


البته ما همه دوستامون خیلی مهربوننا.
شیره خرما رو اوایل بیشتر می دادم ولی هوا که گرمتر شد، کمش کردم گفتم شاید گرمیش کنه. از دکترش پرسیدم گفت ایرادی نداره.
تخم مرغ رو اونجوری که رقیق بشه نمی خوره . باید ذره ذره بذارم دهنش بعد یه قاشق ماست بدم. آب قلم رو که سخته هر روز درست کنیم. شما درست کردید گذاشتید فریزر؟ سعی می کنم یه جایگزین برای ماست پیدا کنم. راست می گید انگار. آهن تخم مرغ خیلی مهمه.
خانومی
9 مرداد 92 19:07
راستی این دوستان رو به ما هم معرفی میکنید
من خیلی دوست دارم باهاشون آشنا بشم عکساشون همینا بود ؟
چرا و چیه ؟


بله آقای چرا و خانم چیه. پسر من چون دیدن بچه ها رو خیلی دوست داره وقتی این برنامه رو براش می ذارم کلا محو تماشای اونا می شه و اصلا متوجه نمی شه که من دارم غذا می ذارم دهنش.
خانومی
16 مرداد 92 19:10
ببخشید انقدر سوال میپرسم
برنامه چرا و چیه ؟ مگه هنوز هم میزاره ؟
آخه من خیلی به عبارتی اصلا تلوزیون نمیبینم
یا از روی سی دی ؟
قبلا بچه که بودیم این برنامه رو میزاشت و به نظرمن واقعا برنامه خوب و عالی بود

عزیزم ... هرچه می خواهد دل تنگت بپرس. این چه حرفیه؟
نه دیگه تموم شد ولی ما سی دیشو داشتیم. خیلی عالی و دوست داشتنی بود حتی برای ما. ولی من دیگه از بس دیدمش این چند وقته اینجوری می شم از دیدنش