پسر عزیزم ، محمد سجادپسر عزیزم ، محمد سجاد، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

محمد سجاد، موهبت الهی

اوخ

1391/10/6 20:33
280 بازدید
اشتراک گذاری

پسرم دیروز 5 دی ماه ، در 28 روزگی اوخ شد.

بمیرم برای پسرم که تا گذاشتیمش روی تخت و آمادش کردیم، همه چیز رو فهمید و چنان جیغ های بنفشی کشید که دل سنگ روهم آب کرد. من که نزدیک بود با لنگه کفش برم سراغ آقای دکتر.

من که دلم نمی یومد وایسم نگاه کنم ولی آقای دکتر اصرار داشت که  بالای سر محمدسجاد باشم. خلاصه که عملیات در حضور من و بابایی و مادر جون و عمه در ساعت 6 بعداز ظهر در درمانگاه کوثر شهرک محلاتی،آغاز و بعد از حدود نیم ساعت به پایان رسید. خیلی دردناک بود. ولی خدارو شکر پسر پهلوون ما بعدش فقط یه کم گریه کرد و شیر خورد و خوابید، تا الان هم فقط هر از چند گاهی یه دونه از اون جیغ ها می کشه و زود آروم می شه.

دیشب بابایی به مناسب ختنه سورون پسری، یه جعبه شیرینی خرید که البته من دلم نیومد بخورم چون می دیدم پسرم درد داره. مادرجون و عمه هم به محمدسجاد شجاع ما هدیه دادن.

حالا باید تا دو هفته مراقب گل پسر باشیم تا زودی خوب بشه.

این هم از آرامش محمدسجاد بعد از اوخ شدن(البته امروز ظهر این عکس رو گرفتم):

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (5)

الهام مامان آوینا
6 دی 91 11:38
مبااااااااااااااااااااارکه عزیزم. انشاا... دامادیش...


خیلی متشکرم خاله جون.
علامه كوچولو
6 دی 91 11:57
مبارك باشه عزيزم
چه جالب در عوض دكتر منو بيرون كرد
انشاءالله داماديش


ممنون ایشالا دومادی آقا محمدباقر
مامان تسنیم
7 دی 91 8:26
مبارک باشه آقا کوچولو
بالاخره مرد بودن سختی هم داره دیگه...


اونم چه سختیی!
مامان امیرحسین
7 دی 91 11:52
مبارک باشه، ایشالا دومادیش. دکتر منو هم مثل مامان محمد باقر بیرون کرد
باباش هم که زودتر از من بیرون رفته بود


من هم همین انتظار رو داشتم ولی لحظه ای که داشتم از اتاق فرار می کردم دکتر سریع اومد دنبالم که برم بالای سر پسرم.
مامی امیرحسین
8 دی 91 13:35
اوخی...به سلامتی... من که هروقت یاد اون موقع میفتم دلم ریش میشه... ولی خوشحالم که انجام شده و الان دغدغشو ندارم!