پسر عزیزم ، محمد سجادپسر عزیزم ، محمد سجاد، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

محمد سجاد، موهبت الهی

پرده اول

1393/10/28 13:39
316 بازدید
اشتراک گذاری

خوب یادم میاد و مامان جونم هم تعریف می کنه که همیشه ازش می خواستم کارش رو کنار بذاره و بیاد با هم نمایش اجرا کنیم. من یه نقش و مامان جون هم یه نقش دیگه.

و حالا بعد از گذشت چند سال....

چند شب پیش بود که محمدسجاد شروع کرد به بازی کردن نقش آقا شیره. چهار دست و پا میرفت و غرش می کرد و ما هم باید فرار می کردیم.

و دیشب اولین نمایشش رو اجرا کرد. ازم خواست که کارم رو کنار بذارم و نقش یه ببعی رو بازی کنم خودش هم مثلا عموچوپان بود، یه نی دستش بود و داشت برای گوسفنداش نی می زد ، بعد یهو گفت آقا گرگه (خودش می گه گوبه) اومد و من باید جیغ میزدم و میترسیدم و فرار می کردم. 

این بود سناریوی اولین نمایش محمدسجاد.

پ ن : سناریو برگرفته از داستان های خاله ستاره بود که محمدسجاد خیلی بهش علاقه دراه و همشو حفظه. 

پ ن 2: وسط آهنگهای خاله ستاره، یه جایی هست که تبلیغ بقیه سی دی ها رو می کنه و شماره تلفن رو اعلام می کنه، جایی که محمدسجاد هم باهاش می گه:" چی بود؟ دی دی دی سی ده  سی"

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

مامان خانمی
29 دی 93 15:37
خدا حفظت کنه شیرین عسل
فاطمه - مامان محمدسجاد
پاسخ
شیرینی از خودتونه، ممنون
Kosar
4 بهمن 93 21:14
ﺑﺨﻮﻧﯿﺪ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ ﻣﯿﻤﯿﺮﯾﺪ . . . . ﭘﺎﮐﺶ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﻟﻢ ﻧﯿﻮﻣﺪ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ ﺑﻤﯿﺮﯾﺪ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻘﺪ ﺑﺮﺍﻡ ﻋﺰﯾﺰﯾﻦ